
سالروز قیام 17 شهریور 1357
جمعه، هفدهم شهریور ماه سال 1357، یکی از روزهای خونین انقلاب و یکی از مقاطع مهم آن می باشد که تحت تأثیر عاشورا و فرهنگ آن شکل گرفته بود و به نام جمعه خونین و روز شهدا نامیده شده است. صبح آن روز، حکومت شاه ظالم، اعلام حکومت نظامی و منع عبور و مرور کرده بود، ولی مردم بدون اعتنا به حکومت نظامی، به خیابان ها ریختند تا به میدان ژاله - که همان میدان شهدای کنونی است - بروند. با شروع تظاهرات مردم، مأموران شاه با تانک و مسلسل مردم را به گلوله بستند و تعداد زیادی از مردم از کوچک و بزرگ و زن و مرد به شهادت رسیدند و آن روز خونین، یکی از فاجعه های بزرگ در دوران انقلاب بود.
شهریور 57 ماه سرنوشت انقلاب اسلامی ملت ایران بود، در این ماه مردم تهران به صورت میلیونی در روز عید فطر و پس از ان به خیابان ها امده و قدرت خود را به رخ نظام طاغوت کشیدند، رژیم با مشاهده این مانور قدرت 4 روز بعد از عید فطر در روز 17 شهریور در حرکتی صبعانه صدها تظاهرکننده تهرانی را در خیابان ژاله [شهدا] محاصره و قتل عام کرد.
حرکت ملت در این ماه با سقوط جمشید اموزگار نخست وزیر وقت اغاز شد، با تظاهرات میلیونی مردم در روزهای بعد عید فطر تداوم پیدا کرد و در کشتار 17شهریور به اوج خود رسید.
زلزله تاسف بار طبس نیز از جمله رویدادهایی است که در این ماه روی داد تا غم شهدای 17شهریور با فقدان مردم مظلوم و رنجدیده طبس در هم تنیده شده و ناکارامدی رژیم ستم شاهی بیش از پیش بر مردم و جهانیان عیان گردد. (مجله پاسدار اسلام، اول شهریور 1391، شماره 369)
پس از ان که در عید فطر، نمازگزارانی که پشت سر دکتر مفتح در تپه های قیطریه تهران نماز خوانده بودند، راهپیمایی باشکوهی برگزار کردند، میثاق مردم برای تکرار ان فریادها در 17 شهریور، چنان پایه های رژیم را به لرزه دراورد که در تهران و یازده شهر حکومت نظامی اعلام شد.
طلوع صبح چهارمین روز تظاهرات بود که مردم، رو به خیابان آوردند. مرکز تجمع آنان، میدان ژاله بود.ناگهان رژیم با تانک ها و زره پوش های نظامی، مردم را هدف رگبار مسلسل قرار داد و بدین ترتیب، خوی عاشورایی ملتی آزادی خواه میدان ژاله را به میدان لاله تبدیل کرد و لاله هایی در خون غلتیدند و به دنبال آن، اعلامیه امام در نجف اشرف منتشر شد و به حرکت مردم، مشروعیت بخشید.
این حرکت، نهضت کربلایی ایران را به جوشش های جدی تر واداشت و مسیر انقلاب اسلامی را هموارتر کرد. یاد شهیدان آن حماسه جاوید، سبز باد! (مجله پرسمان، شهریور ماه سال 1391، شماره 116)
واقعه 17 شهریور
«زیر بار ستم نمی کنیم زندگی، جان فدا می کنیم در ره ازادگی، مرگ بر این شاه، مرگ بر این شاه.» عکس های امام بر فراز دست مردم بود. راهپیمایان تا چهارراه دلگشا امده بودند و به سمت خیابان فرح آباد می رفتند. همین جا بود که یکی از موتورسواران خبر داد که امروز روز عادی نیست و تعداد ماموران از روزهای دیگر بیشتر است.
در اولین ساعات جمعه 17شهریور سال1357 ارتشبد غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران از رادیوی تهران و حومه، حکومت نظامی اعلام کرد. مردم که از حکومت نظامی اطلاع نداشتند پیش از ساعت شش صبح برای چهارمین روز متوالی، از خانه ها بیرون امده و به خیابان ها روی آوردند. مرکز تجمع آنان میدان ژاله بود. همین که مردم به خیابان ها رسیدند ناگهان با دیدن تانک ها و زره پوش های نظامی غافلگیر شدند. ماموران مسلح پس از چند بار اخطار، مردم را هدف رگبار مسلسل قرار دادند. ان روز، میدان ژاله میزبان جنازه های شهدایی بود که با خود، صحنه را گلگون کرده بودند. از آن روز به بعد هفدهم شهریور 57 به جمعه خونین معروف شد. (مجله دیدار آشنا، مرداد و شهریور 1386، شماره 83 و 84)
قتل عام مردم
شاهدان همان روزها می گفتند که در میان نظامیان، افرادی را دیده اند که شکلی غیرایرانی داشتند و گویا اسراییلی بودند. ان زمان غیر از این سخنان، دلیلی در دست نبود که حضور سربازان اسراییلی را ثابت کند، اما بعدها مطبوعات اسراییل فاش کردند که دولت این کشور و مقامات دفاعی، در اوج تظاهرات ملت ایران، برای سرکوبی میتینگ ها و راهپیمایان، اسلحه و تفنگ هایی در اختیار شاه گذاشته بودند. دولت اسراییل همچنین یک گروهان کماندویی ورزیده و متخصص سرکوب عملیات شهری را به وسیله هواپیماهای شرکت (ال.ال) به تهران اعزام کرد که تابع اداره اطلاعات ارتش اسراییل بود.
شمار دقیق قربانیان مظلوم حادثه هفده شهریور 1357 هیچ گاه مشخص نشد، ولی انچه قطعی و یقینی است، این رقم از چهار هزار نفر افزون است. (مجله گلبرگ، شهریور 1388 - شماره 112)
سرلشکر خسروداد، از خشن ترین ژنرال های ارتش و از هم درسان و دوستان نزدیک شاه در دانشکده افسری بود.
در جمعه سیاه (17 شهریور 1357) به فرمان شاه، مردم را در خیابان های پیروزی، شهباز و خیابان شهدا و دیگر نقاط تهران از هوا به گلوله بست.
خسروداد که شخصا عملیات را هدایت می کرد سفاکی را به حدی رساند که دستور داد خانه های مردم بی دفاع را نیز گلوله باران کنند.
وی در دادگاه انقلاب با صراحت تمام اعلام کرد که در آخرین روزهای سقوط پادگان ها، قصد کودتا داشته و می خواسته انقلاب را خنثی کند.
خسروداد سرانجام در 54 سالگی اعدام شد. (مجله دیدار آشنا، بهمن 1388 - شماره 112)